من اخیراً در مورد چرخه های هایپ هوش مصنوعی مطالعه و آموخته ام.
من اولین بار این اصطلاح را از پروفسور کریستن توماسن یاد گرفتم که او به عنوان مهمان برای فارغ التحصیلان روش حقوقی سخنرانی کرد و درباره آن در رابطه با تحقیق و پژوهش در زمینه فناوری پهپاد خودش و نوشتن/تحقیق در طول چرخه های تبلیغاتی بحث کرد. از آن زمان، تقریباً در هر کارگاه آموزشی مرتبط با هوش مصنوعی که من شرکت کردهام، این اصطلاح در رابطه با سر و صدا و توجه فعلی به هوش مصنوعی مطرح شده است. برای مثال، تیمنیت گبرو، در یک سخنرانی در کنفرانس دادههای GC که اخیراً در آن شرکت کردم، اشاره کرد که بسیاری از آنچه که امروزه به هوش مصنوعی جدید تبدیل میشود، همان کار «دادههای بزرگ» است که او سالها مطالعه کرده بود. برای تحقیق خودم، درک چرخه های تبلیغاتی مهم است تا تحقیقات خود را در رویکردهای اصولی تر و بنیادی تر قرار دهم تا بتوانم تغییرات در فناوری را بنویسم و تحقیق کنم، علیرغم تغییرات در گفتمان عمومی و تغییرات قانونی/قانونی مرتبط با علم آهسته انجام دهم. ممکن است دنبال شود
یک نقطه شروع خوب برای درک چرخه های تبلیغاتی، به ویژه در بازار هوش مصنوعی، چرخه هایپ گارتنر است. برای کسانی که هنوز این اصطلاح را نشنیده اند، توصیه می کنم ویدیو زیر را تماشا کنند:
گارتنر چرخه های تبلیغاتی فناوری را در پنج مرحله مشاهده می کند: (1) موتور نوآوری. (2) اوج انتظارات متورم. (3) ناامیدی؛ (4) شیب روشنگری و فلات عملکرد.
جالب است ببینید که گارتنر چگونه چرخه های فعلی را برچسب گذاری کرده است:
یکی از شگفتانگیزترین چیزهایی که در نگاه اول برای من وجود دارد این است که سیستمهای خودکار و هوشمندی هنوز در حال نوآوری هستند – در مرحله اولیه چرخه تبلیغات. مورد دیگر این است که چه تعداد از انواع مختلف فناوریهای هوش مصنوعی در چرخه تبلیغات قرار دارند و عموم مردم واقعاً در مورد چقدر میدانند/با آنها تعامل دارند. من حدس می زنم که بیش از 50 درصد از این لیست در واژگان و استفاده حتی تحصیل کرده ترین افراد نیست. من همچنین فکر میکنم که از منظر غیرمعمول (که خود را در هوش مصنوعی میدانم)، مشکل در طبقهبندی این است که آیا مفاهیم خاص هوش مصنوعی در یک دسته قرار میگیرند یا ترکیبی هستند. این بدان معناست که دانش اجتماعی هوش مصنوعی و حتی برای برخی از عناصری که ظاهراً در شیب روشنگری یا فلات عملکرد قرار دارند پایین است.
قبل از اینکه جلوتر برویم، توجه به این نکته مهم است که چرخه هایپ هوش مصنوعی نیز در اصطلاحات خارج از تعریف گارتنر، بیشتر در مفهوم حساس تر فناوری ها در مرحله «هیجان» که در نهایت کم و بیش فرو می رود، استفاده شده است. یک مقاله عالی در مورد این موضوع و چگونگی تأثیر آن بر تعاریف هوش مصنوعی مقاله اریک سیگل در هاروارد بیزینس ریویو است در مورد اینکه چگونه هیاهوی یادگیری ماشینی تحت نظارت به عنوان تبلیغات هوش مصنوعی تغییر نام داد و به این فشار برای هوش مصنوعی عمومی تبدیل شد که ممکن است یا ممکن است قابل دستیابی نباشد
ارتباط با فضای قانون مهاجرت
چرخه هایپ از طرق مختلفی با قانون مهاجرت کانادا مرتبط است.
اولاً، در ظاهر، گارتنر شریک قراردادی IRCC است، به این معنی که آنها احتمالاً یک چرخه تبلیغاتی برای کار و مشاوره خود ایجاد می کنند.
ثانیاً، این موضوع مجدداً میزانی را که سیستمهای تصمیمگیری خودکار مبتنی بر هوش مصنوعی (ADM) هنوز در اوایل چرخه تبلیغات هستند زیر سؤال میبرد. منطقی است که از این چارچوب برای درک اینکه چرا این سیستمها توسط دولتها در رهنمودها و ارائههای خط مشیشان اینقدر بشارت داده میشوند و اینکه ممکن است اوج انتظارات متورم در افق وجود داشته باشد که میتواند منجر به تصمیمگیری ترکیبیتر یا شاید کنار گذاشتن سیستمها شود، منطقی است. استفاده کنید.
سوال دیگر این است که آیا ما (و من یک مقصر اصلی هستم) بر روی سیستم های تصمیم گیری خودکار تمرکز می کنیم، بدون در نظر گرفتن زنجیره تامین گسترده تر هوش مصنوعی که احتمالاً در تعامل است. جنیفر کاب و دیگران در مقاله خود، درک مسئولیت پذیری در زنجیره تامین الگوریتمی، که در درس سیستم های محاسباتی حسابدار من به عنوان خوانده شده اختصاص داده شده است، در مورد این صحبت می کنند. نه تنها اجزای مختلف هوش مصنوعی، فروشندگان، کاربردهای پایین دستی/بالادستی، و بازیگرانی وجود دارند که می توانند در توسعه و کاربرد هوش مصنوعی مشارکت داشته باشند.
با استفاده از مهاجرت به عنوان مثال، ممکن است یک SAAS شخص ثالث وجود داشته باشد که عکس ها را بررسی می کند، نرم افزار دیگری که از هوش مصنوعی جعبه سیاه استفاده می کند ممکن است در تشخیص چهره نقش داشته باشد، و در نهایت نرم افزار داخلی که مرتب سازی را با استفاده از یادگیری ماشینی یا خودکار کردن ایجاد انجام می دهد. از یادداشت های رد این سؤال که چگونه این سیستم ها و نتایج آنها را پاسخگو می گیریم، مهم خواهد بود، به ویژه اگر اجزای مختلف سیستم در مراحل مختلف چرخه تبلیغات قرار داشته باشند یا در تصمیم نهایی برای کاربر نهایی (یا متقاضی مهاجرت) افشا نشده باشند.
سوم، من فکر می کنم ایده چرخه های تبلیغاتی برای بسیاری از همکاران شجاع من که زمان و انرژی خود را برای ساخت ابزارهای هوش مصنوعی یا پیاده سازی راه حل های نرم افزاری برای متقاضیان بخش خصوصی سرمایه گذاری می کنند، بسیار مرتبط است. چرخه تبلیغات میتواند راهنماییهایی در مورد نوآوریهایی که آنها سعی در ارائه آنها دارند و زمانبندیهایی که باید در بازار ایجاد کنند، ارائه دهد. علاوه بر این، مهاجرت (به عنوان یک حوزه حقوقی پویا و به سرعت در حال تغییر) و مهاجران (که ممکن است به نظرات متفاوتی در مورد استفاده از فناوری، دسترسی یا مقررات نیاز داشته باشند) ممکن است نظراتی داشته باشند که ممکن است نمودارهای گارتنر را تغییر دهد.
بسیار جالب خواهد بود که همچنان مشاهده کنید که چرخه های هوش مصنوعی چگونه نوآوری های خصوصی و عمومی را در این فضای رو به رشد فناوری هدایت می کند که به طور قابل توجهی بر زندگی مهاجران تأثیر می گذارد.